سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند، دانشمند نمی شود، تا اینکه . . . در برابر دانشش چیزی از کالای پست دنیا نگیرد . [امام علی علیه السلام]
پروژه , پروژه های دانشگاهی ، پروژه های دانشجویی

به فریادمان برسید

به فریادمان برسید

سر و صدای همسایه ی طبقه بالا، شاید هفته ای سه، چهار بار من و همسرم را آزار می داد، فضای خانه ی ما تا خاموش شدن دعوای آنان سرد و بی روح بود و گویی مشاجرات آنان غم و غصه را نیز ما مستولی می ساخت.

 

آن شب اولین شب ماه مبارک رمضان بود و من و همسرم با سکوت افطار خوردیم و تا صبح روز بعد هر دو از این موضوع آشفته و غمگین بودیم، اماهیچ یک جرات نداشتیم در مورد این موضوع با هم حتی کلمه ای صحبت کنیم.

 

فردا صبح  پس از رفتن همسرم، زنگ خانه مرا از جا بلند کرد. وقتی در را باز کردم همسایه طبقه پایین را دیدم که با چهره ی غضبناک و عصبانیش تمامی آنچه را که می خواست بگوید برایم گفت. او را به داخل منزل تعارف کردم در حالی که دستش را بر روی دیوار گذاشته بود با لحن تندی گفت : این همسایه طبقه بالا آسایش را از ما گرفته تا هر شب مثل مرغ و خروس به جان هم می افتند. خوب یکی نیست به اینها بگوید دادگاه خانواده را برای همین موقع ها گذاشته اند اینجا که جای جیغ و فریاد نیست، خلاصه خانم جون خسته ات نکنم امشب بعد از افطار همه ی همسایه ها خانه ما جمع هستند تا یک فکری به حال خودمان و اینها کنیم . شما و همسرتان هم بیایید شاید از صاحب خانه ی اینها خواستیم عذرشان را بخواهد و ما را از این مصیبت نجات دهد!

 

بدون آنکه چیزی بگویم در را بستم و تا آمدن سعید به حرفهای زن همسایه فکرکردم وقتی سعید آمد موضوع را به او گفتم، سعید هم لبخندی زد طوری که منتظر این لحظه باشد گفت : چرا معطلی آماده شو برویم.

 

با سعید و دیگر همسایه ها به خانه همسایه طبقه پایین رفتیم، تمامی همسایه ها با چهره های شاکی که کارد می زدی خونشان در نمی آمد نشسته بودند، با دیدین من و سعید همسایه ی روبرویی ما گفت: جناب آقای مشاور حقوقی دادگاه تشریف فرما شدند خوب بگو چطور می شود شر این دو تا آدم را از سر خودمون کم کنیم، بابا اینها دیگه از حد گذراندند، کارشان به جایی رسیده که با بشقاب و کاسه به جان همه می افتند، خوب بشکنند، فدای سرشان اما چرا رو اعصاب ما راه می روند با گفتن یک جمله همسایه روبه رو همهمه ایی در مجلس افتاد و هر کس حرفی می زد و خلاصه گله و شکایت مفصلی کردند.

 

پس از مدت زمان کوتاهی سعید طبق معمول با آرامش و لبخندی که در چهره داشت رو به همسایه ها کرد و گفت: چند لحظه به من گوش بدهید. همه که ساکت شدند سعید رو به همسایه ی طبقه پایین کرد و گفت: حاج آقا تا حالا مریض شدید همسایه خندید و گفت ما رو گرفتی سعیدجان هر انسانی یک بار تو عمرش مریض شده ما که استثناء بر قاعده نیستیم، خوب حالا چرا بحث و عوض می کنی؟

 

اگر انسانها سالم باشند و حتی در طول یک سال سرماخوردگی ساده نگیرند سلامتی را که یک نعمت بزرگ از جانب خداست قدر نمی دانند و در حفظ آن کوشش نمی کنند، اگر به خطر نیفتند قدر آسایش را نمی دانند، داستان انسان داستان غلامی است که وقتی سوار کشتی شد شروع به سر و صدا کرد ناخدا دستور داد او را به دریا اندازند وقتی در آستانه ی غرق شدن قرار گرفت دستور داد او را بیرون بیاورند آنگاه او قدر آسایش و سلامتی در کشتی را دانست.

 

فراز و نشیب های زندگی مانند بیماری و خطر برای خوشبختی و سازندگی خانواده لازم و ضروری است . خانواده نمی تواند همیشه به یک شکل باشد و هیچ بحث و انتقادی نداشته باشد .خانواده بدون انتقاد هیچ گاه شیرینی تفاهم را نمی چشد.

در حقیقت بحث و انتقاد به همفکری و هماهنگی بیشتر میان طرفین کمک می کند و باعث می شود تا یکدیگر را درک کنند و قدر هم را بدانند.

حضرت مسیح جمله ی زیبایی در این باره می فرماید که تفاهم اساس ترقی است.

بنابراین واضح است که هیچ انسانی شبیه انسان دیگر نیست و نقطه ی ضعف و اشکالاتی که در انسان وجود دارد طرف مقابل را رنج می دهد، اما پنهان بودن این نقاط ضعف خطر بیشتری برای زندگی به همراه خواهد داشت.

 

اگر آن گونه که هستیم آشکار شویم بهتر به تفاهم می رسیم، اگر چه در این میان احترام به اختلاف نظرات هم لازم است، البته تنها در حد یک مشاجره ساده به آن بپردازیم والا دعوای مداوم برای پیکره ی خانواده یک ویروس خطرناک است که تنها با سرم تدبیر و آرامش بهبود می یابد.

 

آقای سالمی (صاحب خانه) با کوبیدن دستهایش به هم گفت آفرین آقاسعید خوب منبری رفتی ولی ای کاش برای همسایه بالا می رفتی، آخه جان من ما چه گناهی کردیم اسیر اینها شدیم.

 

سعید دوباره لبخندی زد و گفت: تمام این مطالب را گفتم که به شما هشدار دهم وظیفه ی اطرافیان زن و شوهری که مشاجراتشان در مسیر صحیح قرار نگرفته بسیار سنگین است، بهتر است به جای آنکه به فکر بیرون کردن آنها باشیم کاری کنیم که در خانه ی مهر و امید که به فرموده پیامبر بزرگوار اسلام محکم ترین بنیان است پایدار بمانند و زندگی کنند .

ما نیز بی قرار از فروپاشی یک زندگی باشیم نه از سلب آسایش یک ساعته ی خودمان.

 

همسایه ی  طبقه پایین که یک پزشک بود به سعید گفت عجب حرفی زدی آقاسعید .نجات دو انسان و جلوگیری از شکست و فروپاشی از پیوند دو نفر با هم باارزش تر است چرا که این دو انسان با هم زندگی را شروع کردند اما نمی دانند چگونه باید ادامه دهند و بی توجهی به آنها در نابودی جامعه اثر جبران ناپذیری دارد.

 

فضای جلسه کمی آرام شده بود. در همین موقع همسایه ی طبقه پایین که خنده ای در گوشه لب داشت رو به سعید گفت:

آقای سعید مشاور حقوقی محترم مردم خوششان نمی آید در زندگی خصوصی آنان دخالتی صورت گیرد آن هم از جانب همسایه ها.

 

سعید سری تکان داد و گفت: شما نگران نباشید فردا شب همسایه طبقه بالا را برای افطار دعوت می کنم و با طرح ماجرای ناراحتی همسایه ها سر صحبت را باز می کنم، انشاءالله که حل می شود.

ادامه دارد...

 

نویسنده : ف/ هاشمی – کارشناس حقوق خانواده تبیان



نجف زاده ::: پنج شنبه 87/5/10::: ساعت 9:1 صبح

پیامبر (صل الله علیه واله وسلم) :

((التمسوا الرزق بالنکاح و من ترک التزویج مخافه العیله فقد ساء الظن بربه))1

((طلب روزی نمائید ، با ازدواج کردن پس کسیکه ازدواج را ترک کند از ترس به فقر ، براستی که به پروردگار خویش بدگمان شده است))

 8 را از گروی 9 آزاد کن !

بسیاری از افرادی که ازدواج کرده اند به این نکته معترفند که هزینه ی ازدواج آنها به طرز عجیبی فراهم گشته است و این اصطلاح زیاد رواج یافته که خداوند پول دو کار را خیلی زود فراهم می کند : یکی هزینه ازدواج و دیگری هزینه حج .

 

بسیار پیش آمده که افراد در اثر ازدواج از فقر نجات یافته اند (البته ازدواجهایی که خرجهای میلیونی برای آنها می شود و اسراف فراوان و ریخت و پاشهای بی حد و  حساب می شود خود ممکن است از موجبات فقر باشد) و زیاد اتفاق افتاده که جوانها به واسطه ازدواج سر و سامان گرفته اند .

 

((این مسئله برای بنده کاملاً محسوس و ملموس شده است و با چشم خود نمونه های فراوانی از آن را دیده ام ، حدود 90% از دوستان و آشنایانم ، هنگام اقدام به ازدواج خانه و ثروت نداشته اند و بعد از ازدواج خانه دار و متمکن شده اند بسیار اندک دیده ام کسانی را که قبل از ازدواج ، خانه و تمکن مالی داشته باشند ، الآن نمونه های فراوانی از جوانان را می توانم نام ببرم که بدون داشتن خانه و تمکن مالی ازدواج کرده اند و بعداً خانه دار شده اند و در امور مالی برایشان گشایش ایجاد شده است ، اما از کسانی که قبل از ازدواج ، خانه و مال تهیه کرده و بعداً ازدواج کرده اند فقط دو سه مورد می توانم نام ببرم ! جالب اینکه همین دو سه نمونه هم ، بخاطر تأخیر در ازدواج برای تهیه خانه و پول ، دچار زندگی سرد و بی روح و نابسامانی شده اند زیرا تا خواستند خانه و زندگی مجلل و … تهیه کنند دوران نوجوانی و جوانی و ((بهار ازدواج)) گذشت و ((فصل خزان)) فرا رسید))2

 

ممکن است این سؤال پیش بیاید که مگر چه خاصیتی در ازدواج است که با سایر امور متفاوت است ، با اینکه ظاهر امر ازدواج بیانگر این است که باید پول خرج کرد و متحمل هزینه شد ؟

 

برای پاسخ به این سؤال ابتدا وارد بحثی به عنوان مقدمه جهت پاسخگوئی می شویم .

معمولاً کیفیت رفتار ما نسبت به دیگران تابعی از میزان محبت ما نسبت به آنهاست ، به عنوان مثال ، ما وقتی کسی را عمیقاً دوست داشته باشیم ، به او لطف و عنایت بیشتری هم داریم ، دوست داریم او را به منزل خود دعوت کنیم و پذیرایی گرمی از او کنیم ، معمولاً بهترین غذاها و بهترین مکانها را برایش تدارک می بینیم ، حتی سعی در کمکهای مالی یا رفع احتیاجات مختلف او را داریم ، اما وقتی نسبت به کسی محبتی در دل نداشته باشیم مطمئناً هیچ یک از رفتارهای بالا از ما سر نمی زند و رابطه ی ما ممکن است فقط در حد یک سلام و علیک باشد .

 

رفتاری که یک پدر یا مادر با فرزندانش دارد بسیار متفاوت و متمایز است از رفتاری که با بچه های دیگران دارد ، دیده اید که چگونه والدین زحمت ما را کشیده اند ، برای ما تلاش و کوشش کرده اند ، احتیاجات مالی و … ما را رفع کرده اند اما آیا والدین ما نسبت به دوستان ما یا حتی نسبت به دیگر بچه های فامیل این رفتار را دارند ؟

 

مطمئناً خیر ، علت آن هم مشخص است زیرا محبتی که آنها نسبت به ما دارند بسیار بیشتر از محبتشان به دیگران است ، پس این یک اصل کلی است که کیفیت رفتار انسان نسبت به چیزی یا کسی ، تابعی از میزان محبت فرد نسبت به آن است و هر چه محبت بیشتر باشد تلاش و دلسوزی بیشتر است و بالعکس هر چه محبت کمتر باشد ، تلاش و دلسوزی و وقت گذاشتن کمتر است .

 

همین قاعده نیز در مورد خداوند صادق است ، او نیز ، به هر چیزی محبت بیشتری داشته باشد ،عنایت و لطف بیشتری هم دارد ، آیا محبتی که خداوند نسبت به متقین دارد با محبتی که نسبت به کافرین دارد یکسان است ؟ مطمئناً یکسان نیست ، یکی را در بهشت برین با بهترین امکانات جای می دهد و دیگری را در قعر جهنم با آتش های سوزان پذیرایی می کند .

 

طبق حدیث شریف نبوی ((ما بنی فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج)) ،3 ((هیچ بنائی در اسلام محبوبتر از ازدواج بنا نشده است)) ،

ازدواج یک امر مورد محبت خداست و طبق قاعده ای که بیان کردیم وقتی اصل ازدواج مورد محبت خدا باشد پس خداوند رحمان نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد ، نمی تواند خود را در این کار شریک نکند ، نمی تواند و یا بگو دلش نمی آید نسبت به مشکلاتی که در امر ازدواج پیش می آید بی تفاوت باشد ، بنابراین خداوند در کاری که مورد محبتش باشد شرکت می کند ، یار و مددکار می شود و از جنبه های مختلف که یکی از آنها مسائل اقتصادی آن است در این کار ، گره گشایی می کند و از راههایی که به ذهن انسان نمی رسد یا کمتر می رسد مدد می رساند .

 

محبتی که خداوند نسبت به موضوع ازدواج دارد با محبتی که نسبت به مسائل شغلی ، تحصیلی و … دارد ، اصلاً قابل مقایسه نیست و عنایتی که خداوند نسبت به آنها دارد یکسان نیست ، حتی خیلی پیش آمده که برخی بعد از مدتها بیکاری به هنگام ازدواج صاحب کار شده اند و این نه به خاطر آن بوده که کار و شغل فرد مورد عنایت خدا بوده و خداوند بدان دلیل کاریابی کرده ، بلکه به خاطر مسئله ازدواج بوده که خداوند کاری را برای وی فراهم کرده تا از لحاظ نیازهای اقتصادی تأمین باشد .

 

علت محبوبیت ازدواج نزد خداوند ، بحثی مفصل و بسیار هم تأمل برانگیز است که از حوزه گفتار ما خارج است اما در اصل محبت خداوند نسبت به ازدواج شکی نیست ، روح آیات و روایات زیادی ، همه بیانگر همان حدیث شریف هستند که ازدواج ، بنای محبوب خداوند است و خداوند به برپا کنندگان این بنا ، نظر لطف و رحمت دارد و خود خداوند متکفل خیلی از کارها می شود و حتی در بعضی موارد ، در یافتن همسر به انسانها نیز کمک می کند و  اگر انسانها در یافتن همسر مناسب و رو به راه شدن خیلی از مسائل ازدواج توفیق یافتند نباید هیچگاه از ابعاد پنهانی آن غافل بمانند و از دیدن دست پنهانی خداوند و عنایت او غفلت بورزند.

 

خداوند در این آیه شریفه ، بعد از اینکه وعده غنا می دهد – و همین وعده غنایی که می دهد بیانگر محبتی است که به ازدواج دارد – دلیل آنرا هم بیان می کند که بدین دلیل خداوند آنها را از فقر نجات می دهد که او ((واسع)) است ، او ((وسعت دهنده)) است .

امور جهان خارج از کنترل خداوند قرار ندارد که خداوند در تغییر آن دست بسته بماند ، بنابراین او اگر بخواهد می تواند عسرها را تبدیل به یسر کند ، گره ها را باز کند و سختی ها را برطرف کند و در مورد ازدواج ، چون امر مورد محبت خداست پس حتماً این کار را هم خواهد کرد بنا به گفته خود وی .

خداوند با اینکه توانایی انجام هر کاری را دارد اما در  خیلی موارد ، دخالتی در زندگی انسانها نمی کند ، چون بحث امتحان انسانهاست لذا آنها را به حال خود وا می گذارد تا رفتار آدمیان بروز کند ، اما در مورد مسائل اقتصادی ازدواج ، بحث امتحان نیست تا انسانها به حال خود باشند لذا خداوند از مقام لطف و عنایت با این مسائل برخورد می کند .

 

البته این سخنها بدین معنا نیست که به محض ازدواج پول از زمین و آسمان برایتان فرو می ریزد ، اما می توان گفت که زندگیتان به خاطر مسائل مالی مورد تهدید قرار نمی گیرد و بنای ازدواج به دلیل فقر از هم نمی پاشد ، البته همه ی اینها مشروط بر این است که سایر مسائل را در انتخاب همسر رعایت کرده باشید وگرنه اگر گرفتار همسر طمّاع و حریصی بشوید ، اگر پول هم پارو کنید ، باز هم فقیر می شوید و یا اگر خودتان توقعات زیادی داشته باشید نمی توانید از زندگی لذت زیادی ببرید .

 

اگر این مسائل برایتان خیلی ثقیل است از والدینتان بخواهید تا از اوایل زندگیشان برایتان بگویند و یا از افراد دیگر پرس و جو کنید تا بفهمید که آنها از هیچ شروع کرده اند ، خیلی از آنها ، در ابتدای زندگی آه  نداشته اند که با ناله سودا کنند ، با خانه های استیجاری و در آمد بسیار کم شروع کرده اند تا به امروز رسیده اند که ممکن است ثروتی به هم زده باشند که شما در حسرت داشتن همچنین ثروتهایی هستید .

 

درست است که امروزه نیز مشکلات فراوان است اما یادتان باشد که موضوع ازدواج ، موضوع مورد محبت خداست و این نه بدان معناست که هیچ سختی به شما نمی رسد و هم نه بدان معناست که لازم به کوشش و تلاش نیست ، هم تلاش کنید ، هم امید داشته باشید ، هم زحمت بکشید و هم دعا کنید ، هم توکل کنید و هم کار کنید .

گفت آری گر توکل رهبرست                           این سبب هم سنت پیغمبر است

گـفت پـیغمبر بـه آواز بـلند                                بـا  تـوکل  زانـوی  اشـتر  بـبند

رمز الکاسب حـبیب الله شنو                              از تـوکل در سـبب کـاهل مشـو

                                                     ((مولوی))                                                                                  

تمامی حکایتها را که خواندید این حکایت را با دقت بیشتری بخوانید ، چرا که علاوه بر مسائل اقتصادی زندگی ، حرفهای بسیاری برای گفتن دارند و نقاط مثبت یک انتخاب خوب و یک زندگی خوب و یک تلاش همه جانبه و همراهی همه جانبه در آن بیان شده است . 

 

زندگی فراز و نشیب و سختیهای فراوانی دارد . گاهی باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنی ، گاهی باید برای مدتی با مشکلات کنار بیایی و آنگاه صبر را پیشه کنی تا بتوانی پرنده خوشبختی را به خانه ات بخوانی .

 

من و شوهرم ، وقتی که تصمیم به ازدواج گرفتیم ، هر دو می خواستیم در کنکور دانشگاه شرکت کنیم . پیش از آن من قصد ازدواج نداشتم ، آرزوی ادامه تحصیل و رسیدن به قلل مدارج عالی تحصیلی همیشه در ذهنم بود ، از همین رو هر چه خواستگار داشتم به بهانه هایی رد می کردم ، تا اینکه یک روز ، یکی از بستگان که آدم بسیار خوب و فهمیده ای بود ، گفت :

ـ قبولی در ازدواج به همان اندازه مهم است که تو در کنکور دانشگاه قبول شوی . متوجه حرف او نشدم .

به همین خاطر پرسیدم :

ـ منظورتان چیست ؟

ـ سعی نکن به خاطر درس فرصتهای خوب ازدواج را از دست بدهی ، زیرا اگر به بالا ترین مدارج علمی هم برسی و سپس یک ازدواج ناموفق داشته باشی ، نمی توانی از تجربیات علمی خود بهره زیادی ببری .

به او گفتم :

ـ منظورتان این است که درس را رها کنم و ازدواج نمایم ؟

ـ نه ! … سعی کن حالا که خواستگاران خوبی داری ، با کسی ازدواج کنی که به ادامه تحصیل تو علاقه مند باشد و خودش هم قصد ادامه تحصیل داشته باشد .

 

حرف او در من اثر کرد ، احساس کردم پیش از این اشتباه کرده ام ، از همین رو ضمن تشکر از او ، خواستم که در انتخاب یک همسر مناسب و شایسته مرا یاری دهد . کمکهای او بالاخره مرا موفق کرد .

 

شوهرم جواد ، بیست و پنج سال داشت و خود را برای شرکت در کنکور فوق لیسانس رشته فیزیک آماده می کرد ، او وقتی متوجه شد که من هم قصد ادامه تحصیل دارم به قدری خوشحال شد که گفت :

من به تو قول می دهم که از هیچ کوششی فرو گذار نکنم ، اما باید بپذیری که در این شرایط زندگی بسیار سخت و طاقت فرسا می شود ، آیا حاضری تن به هر سختی و مشقتی بدهی ؟

به او گفتم :

ـ من حاضرم همه مشکلات را تا رسیدن به آرزویم تحمل کنم ، اما به شما هم اطمینان می دهم به پاس موافقت شما با ادامه تحصیل من ، در خوشبخت کردن شما کوتاهی نکنم .

 

من و او با هم پیمان بستیم که یکدیگر را خوشبخت کنیم ، همسرم ، جواد ، برای اینکه حسن نیت خودش را ثابت کند ، در عقد نامه قید کرد که متعهد به ادامه تحصیل من خواهد شد ، ضمناً مهریه ام نیز تلاش برای کسب دکترا در رشته مورد علاقه ام و یک سفر به مکه معظمه برای انجام حج تمتع بود .

 

زندگی را آغاز کردیم من به کمک شوهرم در یک دوره فشرده توانستم درسهایم را مرور کنم ، جواد بیش از من نگران قبول شدن بود ، او می گفت ، سعی کن تلاش خودت را بکنی ، قبول یا رد شدن تو مهم نیست زیرا هنوز هم فرصت داری و من می توانم بیشتر به درسهایت کمک کنم حرف او باعث شد که من اضطرابم را از دست بدهم و در کنکور سال 62 در رشته دندانپزشکی قبول شوم .

 

از همان موقع تلاش هر دومان برای تحمل مشکلات زندگی بیشتر شد ، جواد به طور نیمه وقت در یک اداره کار می کرد و ماهیانه بیشت هزار تومان می گرفت . مقدار زیادی از آن پول را بابت اجاره خانه می دادیم ، بقیه را که چیزی نزدیک به هشت هزار تومان بود برای مخارج دانشگاه و خورد و خوراکمان استفاده می کردیم ، بسیاری از شبها به خاطر صرفه جویی در مخارج زندگی سعی می کردیم به این بهانه که چاق شده ایم غذا نخوریم ، حتی به همین بهانه یک روز تصمیم گرفتیم که فقط یک وعده غذا بخوریم ، هر چه به آخر برج نزدیکتر می شدیم وضعیت مالی بدتری پیدا می کردیم از همین رو، نیمی از مسیر را پیاده می رفتیم تا حتی در تهیه بلیط اتوبوس هم دچار مشکل نشویم ، صبح زود ، یکساعت از روزهای قبل ، زودتر بیرون می زدیم و به بهانه پیاده روی و ورزش مسافت زیادی را پیاده طی می کردیم ، بعد از ظهر هم به همین ترتیب عمل می کردیم .

 

در طول روز تنها غذای گرم را در دانشگاه می خوردیم . شب هنگام با سالاد و میوه های ارزان قیمت سر می کردیم ، شاید باور نکنید ، چندین سال ، فصل زمستان را هر دو با یک کاپشن سر می کردیم ، من و او فقط یک کاپشن داشتیم،یک روز او کاپشن می پوشید و روز بعد من ، می پوشیدم ، اینطوری کسی متوجه مشکل مادی ما نمی شد ، جواد می گفت :

ـ نباید کسی بداند که ما با چه مشکلاتی زندگی می کنیم .

 

در مقاله ی بعد با عنوان " آه را با ناله سودا نکن ! "  به ادامه ی این بحث خواهیم پرداخت.

ادامه دارد ....

 

منبع : بر گرفته از کتاب یک انتخاب مناسب / نویسنده : محمود یزدانی

 

پی نوشت ها : 

 1 -  وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد 14 ، صفحه 26

 2-   جوانان و انتخاب همسر ، صفحه 54

 3 -   بحارالانوار ، جلد 103 ، صفحه 222

 4-   کدو مطبخ قلندری ، صفحه 38



نجف زاده ::: پنج شنبه 87/5/10::: ساعت 9:0 صبح

آه را با ناله سودا نکن !

آه را با ناله سودا نکن !

در طول روز تنها غذای گرم را در دانشگاه می خوردیم . شب هنگام با سالاد و میوه های ارزان قیمت سر می کردیم ، شاید باور نکنید ، چندین سال ، فصل زمستان را هر دو با یک کاپشن سر می کردیم ، من و او فقط یک کاپشن داشتیم،یک روز او کاپشن می پوشید و روز بعد من ، می پوشیدم ، اینطوری کسی متوجه مشکل مادی ما نمی شد ، جواد می گفت :

ـ نباید کسی بداند که ما با چه مشکلاتی زندگی می کنیم .

به او می گفتم :

پدر و مادر من و تو می توانند کمکمان کنند .

او می گفت :

ـ اگر ما عادت کنیم روی پای خودمان بایستیم ، هیچ وقت کسی به خودش اجازه دخالت نمی دهد ، بنابراین کم می خوریم و گرد می خوابیم تا محتاج کسی نشویم .

 

بعد از دوره فوق لیسانس ، جواد در دوره دکترا قبول شد ، زندگی با همه سختیهایش برای من و او دلنشین و دوست داشتنی شده بود شبهایی که گرسنه می ماندیم چنان بهانه برای مزاح و خنده داشتیم که یک لحظه هم غصه دار نمی شدیم . وزن من و او در دوره امتحان به شدت پایین می آمد ، زیرا از یک سو باید تا دیر وقت برای درس خواندن بیدار می ماندیم و از طرف دیگر هیچ خوراک و تنقلاتی برای تقویت جسمی نداشتیم ، ضمناً این را هم بگویم که ما سالی یک بار با پس انداز پولهایمان به مسافرت می رفتیم ، این مسافرت چند روز بیشتر طول نمی کشید ، ولی چنان خوش می گذشت که تا سال بعد ، احساس کمبود روحی نمی کردیم .

 

سال چهارم دانشگاه ، من هم یک کار نیمه وقت پیدا کردم و وضع مالی مان بهتر شد ، اما اجاره خانه هم اضافه شد . من و شوهرم ماهی پنجاه هزار تومان درآمد داشتیم از این مبلغ بیست و پنج هزار تومان آن را بابت اجاره بها می دادیم و با بقیه آن پوشاک و خوراک و پول رفت و آمدمان را تهیه می کردیم ، در همین سال بود که با هم به توافق رسیدیم تا پایان دوره تحصیل من ، بچه دار نشویم اما پس از پایان تحصیل در اسرع وقت بچه دار بشویم .

 

این توافق به قوت خود باقی ماند ، وقتی دوران شیرین تحصیل من و شوهرم به اتمام رسید ، فرزند اولمان به دنیا آمد . نام او را حدیث گذاشتیم ، دختری زیبا و شیرین زبان بود ، به وجودش افتخار می کردیم ، وضعیت کار جواد بسیار عالی شده بود ، او علاوه بر تدریس در دانشگاه، یک کار آزاد هم داشت ، من هم پس از اخذ دکترای دندانپزشکی دوره طرح را در یکی از شهرهای اطراف تهران گذراندم و سپس یک مطب در تهران باز کردم .

 

حاصل ده سال تلاش پیگیر من و شوهرم ، به وجود آوردن یک زندگی ایده آل و عالی بود ، سال گذشته جواد توانست مرا به مکه ببرد و به وظیفه خود در ادای مهریه  من عمل کند ، او سپس از من خواست به محضر برویم و مهریه را تغییر بدهیم در محضر ، او سفر به سوریه و تدریس کامل قرآن را هم جزء مهریه من قرار داد ، جواد قرآن را به صورت زیبایی می خواند ، او خود را متعهد کرده است که مرا با قرآن و تلاوت و معنی آن آشنا کند ، او از مدتها پیش این کار را شروع کرده است . من در حال حاضر چندین جزء قرآن را از حفظ می دانم . یک روز به جواد گفتم :

ـ قرآن را که آموختم چه می کنی ؟

او می گفت :

ـ آن موقع شرط می کنم که با هم نهج البلاغه را حفظ کنیم .

ـ بعد از آن چه می کنی ؟

گفت :

ـ در اوقات فراغت ، درس طلبگی می خوانیم .

به او گفتم :

چرا مهریه ام را پول و طلا نمی گذاری که خیال خودت هم راحت باشد ؟

گفت :

ـ بهای تو به اندازه همه ی عالم است .من توان پرداخت سکه های همه‌ی عالم را ندارم . اما می توانم ، چیزی مشابه آن را در بعد معنوی برایت فراهم کنم .

او بهترین انسانی است که می شناسم ، او آن قدر پاک است که من در کنارش خوشبخت هستم و با او روز به روز خوشبخت تر می شوم.))1

 

غنای مالی به واسطه ی ازدواج از دو طریق ممکن است صورت گیرد .

یک عامل خود ازدواج است ، یعنی ازدواج این خاصیت را دارد که به انسانها تمکن مالی بدهد ، حتماً می پرسید چگونه ؟ تولید ثروت در هر جایی با به کار افتادن فکر آغاز می شود ، و در یک موقعیت وقتی از یک طرف تنگناها بیشتر باشد یا اهداف بزرگتر باشد و از طرف دیگر اراده نیز برای خروج از تنگناها یا رسیدن به اهداف بزرگتر وجود داشته باشد ، این دو عامل ، باعث به کار افتادن فکر برای یافتن راه حل جهت خروج از بن بست یا رسیدن به رفاه بیشتر می شود .

اما دو عامل هستند که در کار کرد و قوه ی تفکر ، تأثیر مثبت دارند ، یکی اینکه اهداف هر چه شیرین تر و لذت بخش تر و متعالی تر باشند اراده ی انسانها برای پرداختن به آنها بیشتر است و افزایش اراده به تحریک بیشتر فکر برای تفکر و چاره جویی کمک می کند .دیگر اینکه کارایی فکر به هنگامی که آرامش در وجود انسان باشد افزایش می یابد یعنی قوه‌ی تفکر در یک وجود آرامش یافته بهتر کار می کند .

حال سخن ما در این است که تمامی مطالبی را که گفتیم در تولید ثروت نقش دارد در ازدواج وجود دارد ، یعنی ازدواج به خودی خود یکی از عوامل تولید ثروت است . ازدواج به دلیل اینکه یک بعد از مسائل آن ، مسائل مالی و اقتصادی است ، تنگناهایی را برای انسان ایجاد می کند و از طرف دیگر ، انسان به دلیل اینکه با ازدواج کردن یک نوع تعهد درونی و زیادی برای زندگی احساس می کند و به دلیل مسئولیتی که برای مدیریت یک زندگی بر عهده گرفته است ، اراده زیادی نیز برای ایجاد یک رفاه نسبی در زندگی را دارد .

 

این دو عامل فکر انسان را برای یافتن راه حل و چاره جویی دربارة آن به کار می اندازد ، آن دو عاملی هم که بیان کردیم در کار کرد قوه ی تفکر تأثیر مثبت دارد در ازدواج نیز وجود دارد . یعنی به دلیل اینکه تلاش در راه بهبود یک زندگی ، یک تلاش شیرین و لذت بخشی است و حتی از دیدگاه اسلام ،یک نوع جهاد به حساب می آید و کار بسیار مقدسی است از این رو مرد ارادة زیادی برای تأمین معاش خانواده در خود احساس می کند و از طرف دیگر قبلاً گفتیم که ازدواج به دلیل خدماتی که به انسانها ارائه می کند و بواسطه ی نیازهایی که از انسان برطرف می کند وجود انسان را سالمتر و شاداب تر دارد و همین روحیه ی آرام تر و سالم تر نیز به قوة تفکر برای بهتر فکر کردن کمک می کند .

 

و مجموعه این عوامل جوان ما را کوشا تر در پرداختن به مسائل مالی و اقتصادی خانواده می کند و این جوان کوشا تر و توانا تر ، در راه استقلال مالی گام بر می دارد و پس از مدت کمی به این مهم نیز دست می یابد .

 

اگر به تفاوتهای بین یک متأهل با مجرد یا به تفاوتهای یک نفر در قبل و بعد از ازدواج توجه کنید این مسائل را راحت تر قبول می کنید و خواهید فهمید چرا مجردها برعکس متأهلین بیشتر وقتشان را به هدر می دهند ، کمتر کار می کنند ، دور اندیشی کمتری دارند ، ولخرجی بیشتری می کنند و ارزش پول را کمتر می دانند و نتیجتاً بیشتر خرج می کنند و کمتر پول در می آورند و خلاصه بیشتر وابسته هستند تا مستقل ، زیرا که به واسطة تأمین مالی خانواده یا مخارج کمتر در تنگنا نیستند و به دلیل مسئولیتی که ندارند و اهداف مالی که برای خود قائل نیستند فکرشان را کمتر به کار می اندازند و فکری هم که خفته بود ، تولید ندارد و وقتی هم تولید فکر نبود ، بهره ای هم نخواهد بود .

 

بنابراین قصه آن جوانی که به خدمت پیامبر رسید و از فقر شکایت کرد اما پیامبر او را توصیة به ازدواج کرد هیچ جای تعجبی ندارد چرا که خود ازدواج – جدای از هر عامل دیگری – یکی از عوامل ثروت زایی است .

 

اما عامل دیگر و دوم ثروت زایی و غنای زندگی ، خود خداست ، خداوند ارحم الراحمین هم ممکن است به دو طریق به هنگام ازدواج باعث ثروتمندی و غنای افراد شود . طریق اول که ظاهری تر است و زودتر نیز به ذهن می رسد این است که خداوند به واسطة اینکه روزی دهنده و رازق ماست و به قول بعضی ها شیر فلکه رزق در دست اوست ، بنابراین برای وسعت در رزق ، کافی است که شیر فلکه رزق را کمی بازتر کند . آن وقت به بهانه های مختلف می بینید که کارها سامان می گیرد و مشکلات اقتصادی کمتر و کمتر می شود .

 

اما علاوه بر وسعتی که خداوند ممکن است در رزق انسانها ایجاد کند طریق دیگر غناء توسط خداوند – که البته پنهان تر است – وسعتی است که خداوند در روح و روحیة انسانها ایجاد می کند ، یعنی گاهاً ممکن است به یکباره وسعتی در رزق صورت نگیرد – یا خیلی کم یا به تدریج صورت گیرد – اما به واسطة وسعتی که در روحیه و وجود افراد صورت می گیرد ، حد تحمل انسانها افزایش می یابد ، آن وقت سختی های فقر یا کمبودها را راحت تر تحمل می کنند و حتی ممکن است فقر و نداری برایشان سختی هم نداشته باشد ، یعنی این افراد از لحاظ روحی ، غنی می شوند نه از لحاظ مادی ، و ذاتاً ثروتمند می شوند نه ظاهراً ، و اگر این وسعت دوم و اخیر صورت گیرد هم شیرین تر است ، هم دائمی تر است و هم عزت بخش تر است .

 

فضلی که خداوند در این آیه یاد کرده است ((یغنهم الله من فضله))((خداوند از فضل خود آنها را بی نیاز می کند)) ممکن است هم فضل مادی باشد و هم فضل معنوی ، و در ادامه آیه آمده است که ((والله واسع علیم))((خداوند وسعت دهنده دانایی است)) یعنی بنابر علمی که دارد و دانایی و حکمتی که دارد برخی را با فضائل مادی ، زندگی شان را وسعت می بخشد و برخی را هم با اعطای فضائل معنوی ، وجودشان را و روحشان را وسعت می بخشد و به تبع آن نیز برای ایشان ، راحت تر و آسان تر می شود .

 

اگر حکایت این بخش را مجدداً در ذهن یادآوری کنید ، در خواهید یافت که هر دو نوع وسعت در زندگی تحقق یافته ، هم وسعت در رزق – که به تدریج صورت گرفته – و هم وسعت در روح و وجود هر دو طرف – که به یکباره اعطا شده است – و اتفاقاً این دومی زودتر از اولی تحقق یافته و همین عامل ، زندگی را شیرین نموده است ، بنابراین به هنگام ازدواج بیشتر از اینکه از خدا می خواهید وسعتی در رزق ایجاد کند ، از او بخواهید وسعتی را نیز در روح و توان ایجاد کند که این وسعت دومی ، انسان را ثروتمندتر و عزیزتر می کند .

 

البته درباره عامل دوم غنا در زندگی انسان – یعنی خداوند – ما هر چه گفتیم از خداوند مایه گذاشتیم و این حرفها و سخن ها برای کسانی که هنوز اعتقاد مستحکمی به خداوند و دست باز او در وسعت دهندگی و عنایت ویژه خداوند به ازدواج ندارند جز وعده سرخرمن چیز دیگری نیست ، از این رو توصیه هم می کنیم تا به این آیه خداوند اعتقاد کاملی پیدا نکرده اید اگر دچار فقر و تنگدستی هستید ، سریع اقدام به ازدواج نکنید ، چرا که ممکن است اگر دو روز گرسنگی بکشید ، به زمین و زمان فحش بدهید و همان نصفه ایمانی هم که به خدا داشته اید از بین برود .

 

اما اگر اعتقاد پیدا کرده اید می توانیم به شما بگوئیم که پا شوید و حرکت کنید ، از شما حرکت ، از خدا هم برکت .

برادرم ، مطمئناً تو هم از هزینه های ازدواج ، از بیکاری ، از شرایط بد اقتصادی جامعه هراسناکی ، خیلی ها که اصلاً ازدواج را به دلیل همین تنگناهای اقتصادی از یاد برده اند و به خودشان قبولانده اند که تا سالهای سال نباید درباره آن فکر کنند ، البته خیلی از آنها هم حق دارند ، اما بیشتر از آنکه تنگناهای اقتصادی جوانها را تحت فشار قرار دهد ، توقعات سطح بالای خانواده ها سختی آن را چندین برابر کرده است ، اما اگر خانواده ای یافتید که روح قناعت گری و سازش در آن حکمفرما بود و طرف مقابلتان نیز از هر لحاظ برایتان مناسب بود ، بر خدا توکل کن و از سختی های آن هراس به دل راه مده و در نظر داشته باش قرار است ما در همین سختی ها ، آبدیده شویم و توانایی های خود را افزایش دهیم و یادمان باشد که ((ابتدا باید دریابیم که زندگی بدون خطر معنا ندارد و وقتی دارای قلبی نیرومند هستیم همه چیز در درجه دوم قرار دارد حتی خطرات))(الی و ایسل) و خواهرم ، اگر دیدی جوان خوبی به خواستگاریت آمد ، اما شرایط اقتصادی مناسبی ندارد زیاد بر او سخت نگیر ، تو هم بر وعده خدا توکل کن و یار و یاورش در زندگی باش ، مطمئناً شیرینی زندگی ازدواج با یک جوان خوب و خوش خلق و با ایمان از مرارتهای کم پولی ، خیلی بیشتر است . تازه به قول معروف ، در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد و قرار نیست همیشه در وضعیت اقتصادی نامناسب باشید باز هم به قول قدیمی ها ، جوان روزی به بغل دارد ، سنگ که به بغل ندارد .

 

بر گرفته از کتاب یک انتخاب مناسب / نویسنده : محمود یزدانی

 

پی نوشت :

1-  مجله خانواده ، شمارة 61 ، صفحة 12 و 13



نجف زاده ::: پنج شنبه 87/5/10::: ساعت 8:59 صبح

زوج‌های خوشبخت چگونه با اختلافات کنار می‌آیند؟

زوج‌های خوشبخت چگونه با اختلافات کنار می‌آیند؟

ارتباطات بین فردی

همه ی ما با اختلاف و کشمکش با افراد، آشنا هستیم و حتماً مواقعی وجود داشته که دیگران به شدت ما را عصبانی و آزرده کرده‌اند. چنین شرایطی در اثر تعارضات بین فردی ایجاد می‌شود که می‌توان گفت هنگامی به وجود می‌آیند که اعمال یک فرد با فرد دیگر مغایرت پیدا می‌کند.

 اختلاف در روابط بین فردی اجتناب‌ناپذیر است و همین‌طور که دو نفر بیشتر به یکدیگر وابسته می‌شوند، احتمال وقوع کمشکش میان آنها بیشتر می‌شود.

هر چه رابطه صمیمانه‌تر باشد، انتظار وقوع اختلاف و درگیری در آن بیشتر خواهد بود.

اختلافات معمولا میان دوستان، همسایگان، همکاران، والدین و فرزندان و... روی می‌دهد، اما بیشتر تحقیقات در زمینه ی اختلاف میان زن و شوهر انجام شده است، شاید به این علت که زندگی آنها چنان با هم پیوند می‌خورد که موقعیت‌های بسیار زیادی برای بروز ناسازگاری به‌وجود می‌آید. کمشکش‌ها به دلایل مختلفی اتفاق می‌افتند. همسران ممکن است بر سر هر چیزی جر و بحث کنند. اختلاف بر سر پول، حسادت یا انجام کارهای روزمره‌ ی خانه، همگی می‌توانند رابطه ی میان زن و شوهر را تیره و تار کنند. بنابراین شناخت عوامل اصلی اختلاف و نحوه ی صحیح کنار آمدن با آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

 

چرا اختلاف ایجاد می‌شود؟

برخی روان‌شناسان عوامل اصلی ایجاد درگیری بین افراد را به سه گروه تقسیم می‌کنند:

1- اختلاف بر سر رفتارهای خاص: «تو هیچ وقت پاهایت‌ را نمی‌شویی؛ روز تولدم برایم چیزی نخریدی، باز هم دیر کردی».

2- اختلاف بر سر اصول و نقش‌ها: «باید در این مورد از من حمایت کنی.»

3- اختلاف بر سر خلق و خوی شخصی: «تو تنبل و بی‌ملاحظه‌‌ای»، و «تو آدم ولخرجی هستی».

 

زوج‌های خوشبخت چه کار می‌کنند؟

زوج‌‌های خوشبخت یک تفاوت اساسی با بقیه دارند: آنها رفتار همسرشان را مثبت تلقی می‌کنند! طرز تلقی ما از رفتار آزاردهنده ی طرف مقابل- یا حتی رفتار مثبت او- تاثیر بسیاری بر چگونگی حل و فصل اختلافات دارد.

مثلا تصور کنید آقای خانه فراموش می‌کند در راه بازگشت به خانه نان بخرد؛ اگر این زوج جزء گروه «زوج‌های خوشبخت» باشند، همسر او این اتفاق را کم اهمیت تلقی می‌کند که به علت شرایط خاصی روی داده است، مثلا او با خود می‌گوید که حتما ذهن همسرش به چیز دیگری مشغول بوده و فراموش کرده نان بخرد. اما در مورد زوجی دیگر ممکن است این مساله به این سادگی بر طرف نشود. یعنی خانم خانه این کار همسرش را به عنوان جنبه ی منفی، بسیار جدی‌تری از شخصیت او تلقی کند؛ مثلا این‌که او شخصی بی‌وجدان، خودخواه ، بی‌ملاحظه و تنبل است. به همین صورت رفتارهای مثبت مثل هدیه دادن نیز ممکن است به شکلی منفی تعبیر شوند (حتماً از من چیزی می‌‌خواهد!) و یا با دید مثبتی نگریسته شوند (او خیلی با احساس است). تعدادی از محققان، نوع برداشت زوج‌های راضی و ناراضی از رفتار همسران‌شان را مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که تفاوت شگرفی در نحوه ی توصیف انگیزه‌های رفتار طرف مقابل در این دو گروه وجود دارد. در واقع زوج‌های ناراضی معمولا دیدی کاملا منفی نسبت به رفتار همسرشان دارند، حتی وقتی رفتار او طوری است که معمولا آن را می‌پسندند (مثلا وقتی از آنها تعریف می‌کنند)، و تعجبی هم ندارد که این نوع نگرش باعث وخامت اوضاع ونارضایتی هر چه بیشتر در آنها می‌شود. در مقابل، زوج‌های راضی دید مثبتی نسبت به رفتار همسر خود دارند، حتی وقتی به طور معمول چنین رفتاری را نمی‌پسندند، و این مساله باعث بهبود رابطه و رضایت هر چه بیشتر آنها می‌شود.

 

زوج‌های ناراضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:

از خصوصیات شخصیتی او می‌دانند (درونی).

طولانی مدت می‌دانند (پایدار).

رفتاری می‌دانند که در زمینه‌های دیگر رابطه نیز وجود خواهد داشت (کلی).

و رفتار پسندیده همسرشان از دید آنها:

وابسته به شرایط است (بیرونی).

جزء رفتار معمول و همیشگی او نیست (ناپاپدار).

فقط در همان مورد خاص وجود دارد (جزیی).

 

این در حالی است که زوج‌‌های راضی واکنشی کاملا بر عکس نشان می‌دهند؛ یعنی زوج‌های راضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:

وابسته به شرایط می‌دانند (بیرونی).

جزء رفتار معمول و همیشگی او نمی‌دانند (ناپاپدار).

رفتاری می‌دانند که در زمینه‌های دیگر رابطه وجود نخواهد داشت (جزئی).

و رفتار پسندیده ی همسران از دید آنها:

از خصوصیات شخصیتی اوست (درونی).

تکرار‌پذیر است (پایدار)

و احتمال دارد در دیگر موارد نیز روی دهد (کلی).

 

با یک مثال این مساله روشن‌تر می‌شود: فرض می‌کنیم خانم خانه ظرف‌ها را نشسته است. این رفتار ناپسند از دید یک زوج ناراضی به این صورت توصیف می‌شود: او به من توجه ندارد (درونی)، در این مدت این سومین بار است که کارش را انجام نمی‌دهد (پایدار)، وظایف دیگرش را هم درست انجام نمی‌دهد (کلی).

 

 اما یک زوج راضی می‌گوید: حتما مشغله‌اش زیاد است (بیرونی). بیشتر وقت‌ها کارش را سرموقع انجام می‌دهد (ناپایدار)، وظایف دیگرش را هم خوب انجام می‌دهد (جزیی).

 

در مورد رفتار مثبت و پسندیده نیز قضیه به همین صورت است. تصور کنید آقای خانه یک جعبه شکلات برای همسرش خریده است ،زوج ناراضی می‌گوید: حتماً مادرش به او گفته بخرد (بیرونی)، این اولین و آخرین بارش خواهد بود (ناپایدار)، می‌خواسته چاپلوسی بکند تا بتواند با دوستانش تا دیروقت بیرون بماند (جزیی)، اما نظر زوج راضی این‌گونه نیست: خیلی سخاوتمند است (درونی)، همیشه هدیه‌های غیرمنتظره به من می‌دهد (پایدار)، مثل دفعه پیش که یک شام رمانتیک تدارک دیده بود (کلی).

 

نتیجه این است که این نوع نگرش‌ها باعث بهبود و ارتقای کیفیت هر چه بیشتر رابطه زوج‌های راضی، و تخریب رابطه و ایجاد درگیری بیشتر در زوج‌های ناراضی می‌شود.

 

این بررسی نشان می‌دهد که هنگام حل اختلافات، نه تنها باید نحوه نگرش خود به شرایط موجود و رفتار طرف مقابل را اصلاح کنیم، بلکه باید بدانیم آیا این نوع نگرش در حال تخریب رابطه است و یا به بهبود آن می‌انجامد. با شناخت نحوه برداشت خود و اصلاح آن در واقع می‌توانیم به بهبود رابطه، صمیمیت و رضایت هر چه بیشتر خود کمک کنیم.

 

اختلاف مثبت

افراد معمولا وجود اختلافات را جنبه‌ای منفی از روابط بین همسران می‌دانند، اما باید دانست که اختلافات می‌توانند نقش مثبت و سازنده‌ای داشته باشند، در صورتی که فرصت شفاف‌سازی تفاوت‌ها و گفت‌وگو در مورد نقش‌های هر یک از طرفین در یک رابطه را فراهم آورند. زوج‌هایی که در همان سال‌های اول و مراحل ابتدایی رابطه، این مسایل جدال‌انگیز را حل و فصل کرده و پشت سر می‌گذارند، در مراحل بعدی کمتر دچار مشکلات و درگیری‌های جدی خواهند شد. پس اگر صحبت در مورد اختلافات و اقدام برای حل و فصل‌ آنها هر چه زودتر انجام شود، احتمال این‌که «کار به جاهای باریک بکشد» کمتر می‌شود. تنها کاری که باید کرد این است که از وجود اختلافات و بیان آنها نهراسیم، آنها را بپذیریم و بعد راه‌حلی برای کنار آمدن با آنها پیدا کنیم. به‌ طوری که «نه سیخ بسوزد و نه کباب»!

 

منبع: interpersonal relationships



نجف زاده ::: پنج شنبه 87/5/10::: ساعت 8:58 صبح

هدیه ای که به جان می نشیند

هدیه ای که به جان می نشیند

مى‏گویند انسان‏ها به مهر و محبت زنده‏اند. این سخنى است به غایت درست و خردمندانه که بر اساس و منطبق بر نیازها و روحیات انسانى شکل یافته است.

 

 نیاز به داشتن هم‏صحبت و ابراز مهر و محبت میان همسران نیز از ارکان اصلى زندگى مشترک و خانوادگى مى‏باشد.

به عبارت دیگر، زندگى واقعى یعنى رابطه‏اى سرشار و لبریز از محبت میان زن و شوهرى که به یکدیگر اعتماد و علاقه دارند ، زن و شوهرى که با شور و شوق به تداوم زندگى خود فکر مى‏کنند و با یکدیگر یکرنگ و یکدل‏اند.

یکى از مواردى که موجب آسیب جدى به روابط زناشویى مى‏شود، این است که زن یا مرد و یا هر دو طرف احساس مى‏نمایند همسرشان نسبت به وى بى‏توجه و یا علاقه‏اش نسبت به گذشته کمتر شده است.

مرد یا زنى که یک چنین تصورى را از طرف مقابل‏شان در ذهن داشته باشند، احساس بى‏ارزشى و پوچى خواهند کرد و حتى ممکن است در درازمدت، احساس امنیت خود را نسبت به زندگى مشترک از دست بدهند.

 

 برخى از مردان یا زنان که به همسرشان بى‏توجهى نشان مى‏دهند، دلیل این گونه رفتارهاى خود را گرفتارى‏هاى روزمره قلمداد مى‏نمایند . حال آنکه در واقع ایجاد ارتباط رضایت‏بخش با همسر موجب خواهد شد تا زن یا مرد در مواجهه با مشکلات رو به تزاید زندگى قدرت و توان بیشترى داشته باشند.

 

زمانى که خانواده به عنوان پایه و اساس جوامع مطرح مى‏شود و ادعا بر این است که فرد باید در نهاد خانواده احساس امنیت و آرامش داشته باشد، بى‏توجهى و بى‏محبتى، زمینه‏ساز تنش و اختلاف و از بین برنده ی این پیش‏فرض خواهد شد.

جهت جلوگیرى از تنش در خانواده، ابراز علاقه زوجین نسبت به یکدیگر کاملاً مهم و حیاتى مى‏باشد. ضمن اینکه ابراز علاقه در هر دوره‏اى مى‏تواند شکلى متفاوت و متمایز داشته باشد.

همسرانى که تا به حال از یک چنین اصل مهمى در زندگى زناشویى خود بى‏بهره بوده‏اند یا به آن بى‏توجهى نشان داده‏اند مى‏توانند به نکات زیر توجه داشته و سریعاً به بازسازى روابط زناشویى خود بپردازند:

 

1- از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید. ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن و محبت شما نسبت به همسرتان مى‏باشد.

 

2- هیچ نگویید علاقه‏ام را با رفتارم نشان خواهم داد. لازم است براى ابراز علاقه از کلمات زیبا و محبت‏آمیز استفاده کرد.

 

3- هرگز اجازه ندهید مشکلات و مسائل زندگى، شما را از همسرتان دور سازد. مشکلات همیشه هستند و خواهند بود.

 

4- در هر حال و هر حالت ابراز علاقه و عشق به همسر، بهترین و والاترین هدیه به اوست. این هدیه را از وى دریغ ننمایید.

 

در این میان، زنان و مردان باید حتماً به اصل تفاوت‏هاى فردى میان خود معتقد باشند و بدانند زن و مرد دو موجودند که از نظر هوش، استعداد، علایق، خصایص جسمانى و اخلاقى تفاوت‏هایى با یکدیگر دارند. بنابراین زن و مرد باید حداکثر توافق را میان خصایص خود و همسرشان ایجاد و وجود یکدیگر را مکمل و متمم بدانند.

 

براى اینکه زنان و مردان در زندگى مشترک از زندگى مشترک‏شان لذت ببرند لاجرم باید به تمایزات خود با طرف مقابل‏شان به دیده احترام و واقع‏بینانه بنگرند. آنان مى‏توانند زندگى شیرینى داشته باشند به شرط اینکه از داد و ستد عاطفى به شیوه‏هاى قلبى، کلامى و عملى استفاده نمایند. به همسر و شریک زندگى‏شان ابراز محبت نموده و با زبان و عمل این امر را اثبات نمایند.

 

منبع : ماهنامه پیام زن



نجف زاده ::: پنج شنبه 87/5/10::: ساعت 8:57 صبح

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 77
کل بازدید :380654

>> درباره خودم <<
پروژه , پروژه های دانشگاهی ، پروژه های دانشجویی
نجف زاده
برای دستیابی به پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی به آدرس www.bitasoft.ir مراجعه فرمائید.

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
پروژه , پروژه های دانشگاهی ، پروژه های دانشجویی

>>لینک دوستان<<
آموزش کسب درآمد تضمینی+تفریح+ترفند+دانلود+کلیپ+جاوا اسکریپت
ما و دلاوران
بهار bahar
الهه نور
ARAX
هیـــــــــئت زیــــــنبیون «محفل،طلاب بسیجیان و رهروان شهدا»
نم نم بارون ( رفیق نارفیق )
سه فاز بازار
عاشقان زنده...شهدا...اروند...
شعر و دل نوشته های اسارت
مشکلات جنسی
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
عشق تنها
بازی برنامه کلیپ ... برای موبایل جدیدترین عکسهای ایرانی و خارجی
امیرالمومنین علی علیه السلام
gitar4ever
آموزش و پرورش
پوست کلف
عمومی
هنر و فلسفه و ادبیات و ادیان ...
شهدای غریب
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
وفا دات کام
یادداشت های یه آسمونی
سهیــــــــــــــــلی منطقه آزادقشم
وبلاگ افسانه جومونگ
سرزمین من
به یاد مهدی (عج)
poueshdownload

بزرگترین لینک باکس آهنگهای رپ
world of news
به نام آنکه اشک راآفریدتاسرزمین وداع آتش نگیرد
فاصله
اتومبیل
salima
توشمانلو روستای نمونه ایران
مغزیات
سیب سرخ
من می‏خواهم مسلمان شوم.
ای ول .کام
عشق
موزیک ،نرم افزار، بازی، آهنگ رپ ، خدمات موبایل و..
سلام آقا
عکس جک اس ام اس نرم افزار داستان مطالب جالب و خواندنی و . . .
مشاوره در زمینه انتخاب متریال و بازرسی جوش
D E V I L
تخصصی فقه وحقوق
تنهای تنها
سفر طولانی آخرت

>>لوگوی دوستان<<










































>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<